امام مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در آثار شخصيت هاى اسلامى(2)

نويسنده: سيّدعبّاس ميرى
اعلام الوري باعلام الهدي.
نوشته: امين الاسلام، ابي علي الفضل بن الحسن الطبرسى.
تصحيح و تعليق: علي اكبر غفارى.
ناشر: دارالمعرفه، بيروت.
شماره صفحه ها: 460.
امين الاسلام طبرسى، از عالمان، مفسران، مجتهدان بنام قرن پنجم و ششم هجري است.
وى، به احتمال زياد، به سال 468، يا 469، ديده به جهان گشوده و روزگار جواني را در مشهد مقدس، به فراگيري دانش گذراند و در رشته هاي علمي متداول: ادبيات عرب، حديث، فقه، اصول، تفسير و... اطلاعات گسترده اي اندوخت و در اين دانشها، صاحب نظر شد و در سال 523 ه. ق. به شهر سبزوار رفت و تا پايان عمر، در همان جا بزيست و به نشر فرهنگ اسلامي پرداخت‏(28).
ابوالحسن علي بن زيد بيهقي معاصر طبرسي درباره مقام علمي وي مي نويسد:.
(در نحو، فريد بود... در علوم ديگر، به درجه افادت رسيد. تصانيف بسيار است او را...(29).
مرحوم طبرسى، پس از سالها تحقيق، تأليف، تدريس، تربيت شاگردان و... به سال 548 ه. ق. در سبزوار به ديدار حق شتافت.
از وى، آثار علمي بسيار به جا مانده، از جمله: اعلام الوري بأعلام الهدى‏(30). وي در اين اثر، زواياي گوناگون زندگي ائمه(ع) را با تتبع وسيع و ژرف، نمايانده و در بيان مطالب، شيوه استدلال عقلي و نقلي را به گونه بسيار عالمانه و دقيق پي گرفته و با ابتكار در خورى، مباحث را روشن و به اثبات رسانده است. مطالب كتاب، از چنان اتقاني برخوردار است كه عالمان بزرگ، در نوشته هاي خود، فصل، يا فصلهايي را از آن، به صورت كامل نقل كرده اند.
نويسنده، كتاب را در چهار ركن اساسى، سامان داده، ركن چهارم آن، درباره امامت ائمه(ع) بويژه امامت امام زمان(ع) است. درباره امام زمان(ع)، روي مطالب زير، انگشت گذارده است:.
اسم، كنيه، لقب، ولادت، نام مادر گرامي حضرت، كساني كه امام را در كوچكي ملاقات كرده اند، اثبات امامت امام عصر، به دليل عقل، چگونگي غيبت، دلايل و شواهد بر غيبت، برخي توقيعات، نام كساني كه به ديدار امام توفيق يافته اند، نشانه هاي قيام، ايّام ظهور، سيره عملي حضرت، به هنگام قيام، روش حكومت و ويژگيهايي كه در حضرت وجود دارد و...
در پايان، به پاسخ شبهات مي پردازد:.
1. علت طولاني شدن غيبت.
2. اگر غيبت، سودي به حال مسلمانان نداشته باشد، چه تفاوتي بين حيات و مرگ حضرت خواهد بود.
3. حكم حدودي كه بر جنايتكاران در زمان غيبت واجب مي شود، چيست.
4. دليل غيبت.
5. آيا ادله اي كه براي غيبت امام عصر(عج) مورد استناد قرار گرفته، كافي است.
6. اگر شيعه پذيرفته است كه پس از پيامبر(ص) نبىّ نخواهد آمد، چگونه در اخبار شيعه، آمده: مهدي شريعت را نسخ مي كند، به حكم داوود حكم مي كند، جزيه نمي پذيرد و... آيا اينها اثبات نبوت جديد نيست.
التذكرة في احوال الموتي وامور الاخرة.
نوشته: امام الحافظ القرطبى.
تصحيح و تعليق: احمد مُرسى.
ناشر:.
شمار صفحه ها:.
قرطبى، از مفسران بزرگ اهل سنت و پير و مذهب مالك است. دانشمنداني كه به بيوگرافي وي اشاره كرده اند، او را به اوصاف حميده، تبحر در علوم، بويژه تفسير، ستوده اند(31).
زركلي مي نويسد:.
(وى، مردصالح، متعبّد از اهل قرطبه است كه در شرق مينة ابن خصيب (در شمال اسيوط مصر) اقامت گزيد و در همان جا وفات كرد. انسان پارسا و كم مؤنه اي بوده كه با يك لباس در جامعه حضور مي يافته و داراي تأليفات زيادي است... از جمله: التذكرة باحوال الموتي واحوال الآخرة)(32).
كتاب التذكره، در دو مجلّد، در مصر چاپ شده كه بخشي از جلد دوّم آن، درباره حضرت مهدى(عج) است.
مؤلف در جلد دوّم، تحت عنوان: (الخليفة الكائن في آخر الزمان المسمي بالمهدي وعلامة خروجه) رواياتي كه صحابه از رسول خدا(ص) درباره خليفه آخر الزمان و نشانه هاي ظهور او، نقل كرده اند، گرد آورده است.
در بابهاي ديگر، به موضوعاتي به شرح زير اشاره دارد:.
فتنه بين مغرب ومشرق، خروج سفيانى، جريان لشكر كشيها و...
در مورد اين گونه روايات، از قول حافظ ابوالخطاب بن دحيه مي آورد:.
(اين گونه مسائل، از قول پيامبر(ص) مستند موثقي نداشته و از پيامبر(ص) نرسيده است و بيان آن، انسان را از عدالت ساقط مي كند، مگر نقل آن از باب امانت باشد و صحت و سقم به مؤلف برگردد.).
در اين كتاب، تناقضها و ناسازگاريهاي بسياري ديده مي شود. مثلاً آمده: دجّال، در سال سيصد، ظهور مي كند، و مسائل ديگري كه نادرستي آنها آشكار است.
سپس داستان خروج سفياني و خروج (دابّه) را كه حذيفه از قول پيامبر(ص) نقل مي كند، به بوته نقد گذارده و مي نويسد:.
(از اين خبر، بوي جعل استشمام مي شود و مسأله پر از جعليات و اسرائيليات است كه انسان از سياه كردن كاغذ به آن ابي دارد.).
سپس روايات ساختگي و دروغ را كه با عقل و فطرت سالم، ناسازگارند، مشخص مي كند.
باب ديگري گشوده درباره مهدى(عج) و كساني كه زمينه حكومت وي را مهيا مي سازند. در اين باب، رواياتي كه از على(ع)، ثوبان،عبداللّه بن الحارث بن جز الزبيدي از رسول اكرم(ص) نقل شده، گردمي آورد.
در باب ديگر، رواياتي از پيامبر(ص) درباره ويژگيهاي مهدى(عج)، اسم عطايا، درنگ وى، خروج با عيسى(ع)، كشتن دجال و... نقل مي كند.
آن گاه تحت عنوان: (فصل)، روايت (لامهدي اِلاّ عيسى) را نقل مي كند و آن را معارض با روايات ديگر مي داند و در مقام نقد، روايت را از نظر سند، ضعيف مي شمرد و رواياتي كه بيانگر ظهور آن حضرت هستند و وي را از عترت پيامبر(ص) و فرزند زهرا(س) مي دانند،را صحيح، متواتر، نص و مقدّم بر (روايت) لا مهدي الاّ عيسي مي شمارد.
در پايان، اين دو دسته از روايات را به اين گونه خواسته جمع كند:.
(يحتمل ان يكون قوله عليه الصلاة والسلام، ولا مهدي الا عيسي اي لا مهدي كاملاً معصوماً اِلاّ عيسي وعلي هذا تجتمع الاحاديث ويرتفع التعارض.).
احتمال دارد منظور از روايت: (لا مهدي اِلاّ عيسى)، يعني مهدي كامل و معصوم، جز عيسي نيست. بنابراين، ميان روايات جمع مي شود و تعارض بين روايات برطرف مي گردد.
البته اين جمع از ديدگاه شيعه، پذيرفته نيست و قابل مناقشه است. در بابهاي ديگر، موضوعاتي به شرح زير آمده:.
محل ظهور حضرت مهدى، نشانه هاي خروج مهدى(عج)، بيعت با حضرت در دو مرحله، درگيري و قتل سفيانى، سرزمينهايي كه حضرت به تصرف در مي آورد، چگونگي فتح قسطنطنيه، نشانه هاي خروج دجال، نزول حضرت عيسى(ع)، كشتن دجال، مقدمات قيام قيامت و نشانه هاي آن.
مؤلف، در پايان تحت عنوان: (فصل) نشانه هاي قيامت را از نظر علماء ياد آور شده و نشانه هاي پايان دنيا را بر شمرده است.
كشف الغمه في معرفة الائمه.
نوشته: ابوالحسن علي بن عيسي بن ابي الفتح اربلى.
ناشر: دارالكتاب الاسلامى، بيروت.
شماره صفحه ها:.
اربلي از اديبان شيعي قرن هفتم هجري است. وي در شهر اربل، در شمال عراق، چشم به دنيا گشوده و در هجوم مغول، از آن جا به موصل كوچ كرده و پس از مدتى، به اربل بازگشته است. از منابعي كه شرح زندگاني او را ياد آور شده اند، بر مي آيد، وي در اربل، رياست ديوان انشا را در زمان ابن الصلايا، بر عهده داشته است. در سال 660 ه. ق. به بغداد رفت و رياست ديوان انشاء بغداد را از سوي علاء الدين صاحب ديوان پذيرفت و در سال 693 ه. ق. در همان جا به درود حيات گفت‏(33).
گرچه از تحصيل و رشد علمي او، ارباب تراجم كمتر سخن گفته اند، ولي بزرگاني چون: صاحب (امل الأمل) از وي به عظمت و بزرگي ياد كرده و درباره شخصيت علمي او نوشته است:.
(كان عالماً، فاضلاً، محدثاً، ثقة، شاعراً، اديباً ومنشأً جامعاً للفضائل والمحاسن. له كتب منها (كشف الغمه في معرفة الائمه(ع)...)(34).
(اربلى) دانشمند، فاضل، محدث، ثقه، شاعر، اديب، نگارنده و مجمع فضائل و نيكيها بوده و از او نوشته هاي بسيارى، از جمله: كشف الغمه في معرفة الائمه، به جا مانده است.
وى، در اين اثر ارزشمند، رواياتي كه درباره سيره، تاريخ حيات، فضائل، مناقب و معجزات پيامبر(ص)، حضرت زهرا(س) و ائمه (ع) رسيده، از منابع معتبر و مورد اعتماد شيعه و سني گردآوري كرده، از جمله: تمامي دو رساله حافظ ابونعيم اصفهاني و برخي متون معتبر ديگر را بر اثر خود افزوده و چون ديده حجم كتاب زياد مي شود در هنگام نقل روايتها، اگر كلمه و جمله اي نياز به توضيح داشته، به اختصار توضيح داده است وسندهاي روايات را، حذف كرده است.
از آن جا كه اربلى، از دانش بالايي برخوردار بوده و ذهن نقادي داشته است، در موارد بسياري ديدگاهها و استدلالهاي ديگران را آورده و به نقد و بررسي آن پرداخته و به برخي از اخبار نيز، به ديده نقد نگريسته است.
به خاطر ابتكاري بودن اثر و استحكام محتوا و موضع معتدل نويسنده، اين اثر از جايگاه ويژه اي در ميان جامعه شيعه و سني و دوستداران اهل بيت بر خوردار شده و افراد زيادي از آن نقل كرده اند.
نويسنده، بخش آخر جزء سوم كتاب خود را به امام زمان(عج) اختصاص داده وبه مباحثي به شرح زير پرداخته است: محل تولد حضرت مهدى(عج)، زمان تولد، نسب، پدر، مادر، اسم، كنيه، لقب.
احاديثي كه از پيامبر(ص) درباره مهدى(عج) به طريق صحيح ابوداود ترمذي از ابوسعيد خدري و ديگران نقل شده، گرآورده است، آن گاه شبهه اي را مطرح مي كند:.
مهدي در اين كه، با اوصافي كه در روايات بيان شده، فرزند فاطمه است، سخني نيست، ولي بحث در اين است كه اين روايات، دليل نمي شود بر اين كه مهدى، با آن اوصاف، همان (محمد بن الحسن) باشد. زيرا اولاد فاطمه، تا قيامت بسيارند.دليل ديگري جز اين روايات لازم است تا اثبات كند مهدى، همان حجة بن الحسن العسكري است).
سپس از شبهه اين گونه پاسخ مي دهد:.
(پيامبر(ص)، مهدي را با اوصاف مشخص كرده و اين نشانه ها و ويژگيهايي كه در روايات آمده، جز بر امام زمان(عج) تطبيق نمي كند وگرنه اين نشانه نخواهد بود.).
شبهه را پي مي گيرد و پاسخهاي محكم از آن مي دهد.
سپس به برهانهاي عقلي و نصوصي كه برامامت امام عصر(عج) دلالت دارد، استدلال كرده و كساني كه امام عصر(عج) را زيارت كرده اند، نام مي برد و...
در پايان، رواياتي كه حافظ ابونعيم اصفهاني از پيامبر اكرم(ص) درباره مهدى(عج) گردآوري كرده و بخشهاي عمده اي از كتاب البيان في اخبار الزمان شيخ اباعبداللّه محمد بن يوسف بن محمد الگنجي الشافعي را در بيست و پنج باب كه شامل بسياري از مطالب مربوط به غيبت و ظهور است، نقل مي كند.
فرائد السمطين، في فضائل المرتضي والبتول والسبطين.
والائمة من ذريتهم(ع)، ج‏2.
نوشته: شيخ الاسلام، صدرالدين ابوالمجامع ابراهيم بن سعد الدين.
محمدابن المؤيد الجويني الخراسان.
تحقيق و تعليق: شيخ محمد باقر محمودى.
ناشر:مؤسسة المحمودى،بيروت.
مؤلف از بزرگان اهل سنت و حافظان حديث است. تذكره نويسان، او را به عظمت ستوده اند.ذهبي درباره وي مي نويسد:.
(الامام المحدث الاوحد الاكمل فخر الاسلام... وكان شديد الاعتنا بالروايه وتحصيل الاجزاء وعلي يده أسلم غازان الملك...)(35).
(جوينى) پيشوا، محدث، بي همتا، كامل، فخر اسلام...به روايت و تحصيل آن، بسيار عنايت داشته و با تلاش او، غازان الملك اسلام آورد.
وى، احاديث بسياري از علماي عراق، شام، حجاز و... نقل كرده و از برخي آنان اجازه روايت، دريافت داشته است.
جوينى،نوشته هاي بسياري دارد، از جمله نوشته هاي اوست:فرائد السمطين في فضائل المرتضي والبتول والسبطين والائمة من ذريتهم.
مؤلف، بخش زيادي از كتاب خود را به بيان چگونگي ظهور و قيام مهدي منتظر (عج) اختصاص داده است (از صفحه 310، تا 343، جلد دوّم).
نويسنده، در بيان و اثبات مطالب، از منابع روايي بهره مي جويد و عناوين رواياتي كه گردآوري كرده به شرح زير است.
بشارت ظهور مهدى(عج)، مهدى(عج) از ذريه پيامبر(ص)، قيام براي گسترش قسط و عدل پس از پرشدن دنيا از ظلم و جور، قيام حضرت مهدي پيش از رستاخيز امري قطعي و حتمي است، مهدى، دوازدهمين امام شيعيان است و خداوند امر ظهور او را يك شبه فراهم مي آورد.
امام رضا(ع) و بشارت ظهور مهدي و نوراني شدن دنيا به نور حضرت و روي آوردن سعادت دنيا و آخرت در ايّام ميمون و مبارك ظهور حضرت.
شرعة التسمية حول حرمة التسميه.
نوشته: سيد محمد باقر داماد.
تحقيق: رضا استادى.
ناشر: مهديه ميرداماد.
شماره صفحه ها: 155.
محمد باقر داماد، معروف به مير داماد، تحصيل علوم ديني را در مشهد مقدس آغاز كرد و بر اثر هوش و استعداد سرشاري كه داشت، در اندك زماني در علوم و فنون گوناگونى، بويژه فقه، حكمت و فلسفه، سر آمد ديگران گرديد و به درجه اجتهاد نائل آمد و استاد فقهاي عصر خويش شد.از اين روى، فقهاي عصر وى، فتاواي شرعي را به تصحيح وي معتبر مي شمردند(36). او، افزون بر مقام فقهى، در مسائل فلسفي و كلامي تبحر خاصي داشته و در اين زمينه، از وي نوشته هاي ارزشمندي به جاي مانده است، از آن جمله، رساله: شرعة التسمية حول حرمة التسميه.
از جمله مباحث مربوط به امام عصر(ع) كه در چندين روايت آمده و محققان درباره آن، به بحث و گفت و گو پرداخته اند، مسأله حرمت، كراهت يا جواز تصريح به اسم و كينه اصلي امام عصر(ع) در زمان غيبت است. از دانشمندان بنامي كه در اين موضوع به بحث و بررسي پرداخته اند، ميرداماد را مي توان نام برد.
وى، اثر مورد بحث را در همين باره نگاشته و در آن، اين مسأله را به گونه اي عالمانه و محققانه، به نقد و تحليل گذاشته، آن گاه، روايات مسأله را يكايك آورده و درباره آنها بحث كرده است.
اين اثر ارزشمند، افزون بر تحقيق و تبيين مسأله ياد شده، آكنده از فوائد علمى، ادبي و رجالي است.
تحقيق و تصحيح اين رساله، براساس چهار نسخه معتبر، با تلاش رضا استادي انجام پذيرفته است. در پانوشتها، افزون بر ضبط اختلاف نسخه ها، توضيحاتي درباره برخي روايات داده شده است.
در مقدمه كتاب، ضمن اين كه از نسخه هاي كتاب، چگونگي تصحيح، گزارش شده، شرح حالي از مؤلف آمده و فهرستي از آثار وى، ارائه شده است.
المحجة فيما نزل في القائم الحجة(عج).
نوشته: سيد هاشم بحراني.
تحقيق و تعليق: محمد منير ميلانى،.
شماره صفحه ها:284.
بحرانى، فقيه، مفسر، محدث و صاحب نظر در رجال بوده است‏(37).
شيخ يوسف بحرانى، درباره شخصيت او مي نويسد:.
(... كان السيد المذكور فاضلاً، محدثاً، جامعاً، متتبعاً للاخبار بمالم يسبق اليه سابق سوي شيخنا المجلسى(ره) وقد صنف كتباً عديدةً تشهد بشدة تتبعه واطلاعه...)(38).
سيد بحرانى، فاضل، محدث، جامع و پژوهشگر در اخبار بوده است. كسي در اين فن، جز مجلسى، بر او پيشي نگرفته. كتابهاي زيادي تصنيف كرده كه گواه تتبع و آگاهي اوست.
گذشته از مرتبه بلند علمى، امور حسبيه را نيز بر عهده داشته است. در انجام فريضه امر به معروف و نهي از منكر و مبارزه با ستمگران و حاكمان ستم، هيچ گونه بيم و هراسي به خود راه نداده و عمر پر بركت خويش را در راه نشر علوم اهل بيت و خدمت به بندگان خدا به پايان برده است.
وى، در سال 1107 - 1108 در قريه نعيم درگذشت و در قريه توبلى، به خاك سپرده شد.
بحراني از بزرگاني چون: سيد عبدالعظيم بن سيد عباس استرآبادى، شيخ فخر الدين بن طريحي النجفى، صاحب مجمع البحرين، بهره جسته است‏(39).
از وى، نوشته هاي بسياري به جا مانده، از جمله: كتاب: المحجة فيما نزل في القائم الحجة.
موضوع مورد بحث، اين اثر، آيات قرآني است كه در روايات، به حضرت مهدي تفسير و تأويل شده. اين آيات، به 120 عدد مي رسند كه از سوره بقره آغاز و به سوره مباركه عصر، پايان مي پذيرند مطالب كتاب، به صورت ترتيب سوره هاي قرآني تنظيم شده اند.
نويسنده، در مقدمه كتاب مي نويسد:.
(در اين كتاب، آياتي كه در روايات معصومين(ع) به مهدى(عج) تفسير شده اند، آورده شده و روايات مربوط به ديگر ائمه(ع) را در تفسير برهان بايد جست.).
روايات مورد استناد در تفسير و تأويل آيات قرآن، از مصادر آنها نقل شده است.
محقق محترم، افزون بر آياتي كه مؤلف گرد آوري كرده، با جست و جوي بسيار، به دوازده آيه از قرآن دست يافته كه به گونه اي به امام عصر (عج) ارتباط دارند و آنها را به صورت استدراك در پايان كتاب، تحت عنوان: (مستدرك المحجه) آورده است.
وى، با تلاش فراوان و درخور تحسين، براي تصحيح كتاب به نسخه خطي موجود در كتابخانه آيت اللّه مرعشى، كه به خط خوانا در زمان مؤلف و از روي نوشته او، نسخه برداري شده، تكيه كرده و كتاب را، اصلاح كرده است.
از جمله كارهاي ارزشمندمحقق، تطبيق احاديث، با مصادر اصلي آن و نماياندن موارد اختلاف، از نظر زيادي و نقص است.
برخي روايات، كه سند مشخصي نداشته اند با جست و جو و تحقيق در منابع گوناگون، از مصادر ديگري آدرس داده است.
ينابيع الموده.
نوشته: الحافظ سليمان بن ابراهيم بن القندوزي الحنفي.
تصحيح و تدقيق: دارالكتب العراقيه.
ناشر: بصيرتى، قم.
شمار صفحه ها: 527.
قندوزى، در سال 1220 ه. ق. ديده به جهان گشوده در بلخ، به فراگيري دانش پرداخت.براي ادامه تحصيل، به بخارا رفت. سپس به هند و افغانستان رفت و با بزرگان طريقت، همراه گشت و در سير و سلوك و تفقه در دين، به درجات عالي نائل آمد، آن گاه، به قندوز بازگشت. مدت زماني در آن جا اقامت گزيد و به نشر دانش و هدايت و ارشاد خلق همّت گماشت. از آن جا كه شوق زيستن در جوار بيت اللّه الحرام را در سر داشت، در سال 1269 ه. ق روانه بيت اللّه شد. به قونيه كه رسيد، سه سال و شش ماه، در آن جا ماند. كتابهاي شيخ محي الدين بن عربي حاتمي را از روي نسخه دست نوشته وى، يادداشت كرد. تا اين كه از سوي سلطان وقت، به مسند مشيخه تكيه شيخ مراد بخاري مأمور شد و در آن جا به ارشاد مردم و نشر علم حديث و تفسير پرداخت و در سال 1294ه. ق. در قسطنطنيه ديده از جهان فرو بست‏(40).
از جمله آثاري كه از وي به جاي مانده، كتاب: ينابيع الموده است.
اين اثر، بار اول و بار دوّم، در سال 1302ه.ق در استنابول، پس از گذشت هشت سال از فوت مؤلف، از سوي مهدي ملك التجار، در 527 صفحه، به چاپ رسيده است.
بار سوّم، در مشهد، به سال 1308 ه. ق. در دو جزء، در 455صفحه، به گونه سنگى، به تصحيح محمد شفيع اعتماد الدوله.
بار چهارم، در بمبئ، به سال 1311 ه. ق. به اهتمام شيخ علي محلاتى، در 448 صفحه، به گونه سنگى. در پايان اين چاپ، ترجمه مؤلف آمده است.
بار پنجم، در تهران، به سال 1312 ه. ق. با مفاتيح المحجة، در 614 صفحه. بار ششم، در بيروت، در سه جزء.
بار هفتم، در نجف اشرف، به سال 1384 ه. ق. با تصحيح، چاپخانه حيدريه.
آنچه در دست داريم، چاپ هشتم كتاب است.
مؤلف در اين كتاب، فضائل پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) را با استناد به كتابهاي مورد اعتماد، مانند: صحاح ستّ و... در يك مقدمه و صدباب، گرد مي آورد.
از باب هفتاد و يك به بعد، مباحثي در باره غيبت امام زمان (عج)، با استفاده از كتابهاي گوناگون مطرح مي كند: از جمله:.
آياتي كه براساس روايات اهل بيت، به حضرت مهدي (عج) تفسير شده، از كتاب: المحجة فيما نزل فى القائم الحجة نقل مي كند.
رواياتي كه بيانگر نشانه ها و شرطهاي برپايي رستاخيزند، از جواهر العقدين مي آورد.
درباره ويژگيهاي حضرت مهدى(عج) و اين كه او از اهل بيت است و فرزند زهرا(س) رواياتي از كتابهاي اهل سنت مانند: كنوز الدقائق، مسامرة الاخيار، سنن ترمزى، مناقب لابن المغازلي الشافعي واسعاف الراغبين درباره حضرت مهدى(عج) نقل كرده است.
سخنان حضرت امير(ع) را درباره شأن و منزلت مهدى(عج) از نهج البلاغه مي آورد.
از پيامبر(ص) و ائمه(ع) درباره گرفتاريهاي اهل بيت، تا پيش از ظهور، رواياتي را مي آورد.
روايات بيانگر نام و شمار ائمه(ع) ظهور حضرت، دجّال و حديث: (بعدي اثنا عشر خليفه) را از كتاب فرائد السمطين، يادآور مي شود.
زمان ولادت حضرت، كرامات حضرت، ويژگيهاى، آنان كه توفيق ديدار او را يافته اند، سخنان اهل اللّه، از اصحاب كشف و شهود، تفسير آيه شريفه: (يوم ندعوا كل اناس بامامهم) و... از موضوعاتي است كه به آنها مي پردازد.
يكي از مستشرقان، ينابيع الموده را اين گونه معرفي مي كند:.
(ينابيع المودة وهي شمائل النبى(ص) وآل بيت فيها اقتباسات كثيرة من المصنفات القديمة ولذا لها فائدة كبري وهي مرغوبة في بلاد عجم...)(41).
ينابيع الموده، سيره و سيرت پيامبر(ص) و اهل بيت را در بر دارد و در آن از كتابهاي زيادي از علماي پيشين استفاده شده و داراي فوائد بزرگ و بسياري است و در بلاد و سرزمين غير عرب رواج دارد.
اين اثر، نه تنها در مناطق شيعه نشين مورد توجه بوده و هست، بلكه در ديگر شهرهاي اسلامي نيز، از ارزش و اهميت شاياني برخوردار است.
نور الابصار.
نوشته: سيد مؤمن بن حسن بن مؤمن الشبلنجي.
ناشر: دارالكتب العلميه، بيروت.
شماره صفحه ها: 248.
وى، در قريه شبلبخ از قراي مصر پرورش يافت و در ده سالگي تمام قرآن را حفظ كرد و وارد دانشگاه الازهر مصر شد و نزد دانشمندان بزرگي چون: شيخ محمد خضرى، مياطى، شيخ محمد الاشمونى، شيخ محمد الانبابى، شيخ ابراهيم شرقاوي شيخ محمد مرصفى، كسب دانش كرد و در علوم و فنون گوناگون، بويژه علم حديث، ادب و تاريخ به درجات عالي نائل آمد و آثار ارزشمندى، عرضه داشت از جمله نوشته هاي وى، كتاب: نورالابصار في مناقب آل بيت النبي المختار است‏(42).
بخشي از اين اثر، اختصاص به حضرت مهدي دارد كه تحت عنوان: (فصل في ذكر مناقب محمدبن الحسن الخالص...) آمده است. ذيل اين فصل، به بحث درباره : ولادت، كنيه، القاب، اوصاف و نايبان حضرت، چگونگي غيبت، سال غيبت، طول عمر، زمان و مكاني كه حضرت غائب شده، حيات وي پس از غيبت، محال نبودن غيبت طولاني و... مي پردازد.
آن گاه، ديدگاه كساني را كه بر اين باروند: مهدي منتظر، محمدبن حنفيه است و باز خواهد گشت و هم اكنون در جبل رضوى، اطراف مدينه مي زيد، به شدت رد مي كند و مي نويسد:.
(وهذه كلها اقوال فاسدة... فان محمد بن حنفيه رضي اللّه عنه توفي بالمدينة المنورة وقيل بالطائف.)(43).
اين گفتارها تمام فاسد است... محمد بن حنفيه، در مدينه منوره و برخي گفته اند در طايف وفات كرده است.
سپس تحت عنوان: (تتمة) سخن را درباره اخبار مهدى(عج) پي مي گيرد ابتدا اشاره دارد به اختلاف بين علماء، درباره اين كه آيا حضرت مهدى(عج)، از اولاد امام حسن است يا امام حسين(ع) و نظر مي دهد كه حضرت مهدى، از اولاد امام حسين(ع) است و ديدگاه صاحب (يواقبت الجواهر) را براي تاييد نظر خود، مي آورد:.
(... المهدي من ولد الامام الحسن العسكري بن الحسين ومولده النصف من شعبان...)(44).
آن گاه به موضوعات زير مي پردازد.
ويژگيهاي ظاهري امام: قد و قامت، رنگ، سيما و...
زمان و مكان ظهور.
چگونگي قيام.
سرزمين كشته شدن سفياني.
چگونگي برخورد با مردم.
و...
الاذاعة لما كان ومايكون بين يدي الساعة.
نوشته: سيد محمد صديق حسن.
ناشر: مؤسسة سعودي مصر.
شماره صفحه ها:.
مؤلف، در قنوج هند، چشم به هستي گشود، در دهلي به كسب دانش پرداخت، سپس براي امرار معاش، به (بهوبال) سفر كرد و با تلاش و پشتكار، ثروت فراوان، به دست آورد و با ملكه (بهوبال)، ازدواج كرد.
با حضور در صحنه افكار جديد و اصلاح طلبانه و در شمار شخصيتهاي دوره نوين نهضت اسلامي قرار گرفت. از وي آثار ارزشمندي در علوم و معارف اسلامي به زبانهاى: عربى، فارسي و هندي به يادگار مانده است‏(45).
از جمله كتاب: (الاذاعة لما كان ومايكون بين يدي الساعة).
اين اثر، همان گونه كه از نامش پيدا است، ملاحم و فتن پيش از قيامت را در بر دارد. نويسنده، ابتداء احاديثي كه در باب حضرت مهدي و مسأله غيبت در منابع روايي چون: سنن، معاجم، مسانيد و... آمده و از آنها استفاده تواتر مي شود، گرد مي آورد.
پس از اثبات تواتر احاديث، به شبهات و خرده گيريهايي كه از سوي ابن خلدون و...
در مورد احتجاج به احاديث حضرت مهدي شده مي پردازد و به ابن خلدون كه مي نويسد:.
(احاديث مربوط به غيبت مهدى، برخي با برخ ديگر معارض است و راويان بعضي احاديث، چون حافظه و ضبط قوي نداشته اند، مورد طعن و جرح قرار گرفته اند. تنها به رواياتي كه از سوي محققان از محدثان رسيده، مي شود عمل كرد.).
پاسخ مي دهد:.
اولاً، در كتابهاي صحيح نيز، راويان مورد طعن و جرح وجود دارد. افزون بر اين، احاديث مربوط به مهدي را محدثان مورد اعتمادى، چون: ترمذى، ابي داود، ابن ماجه، حاكم، طبراني و ابي يعلي الموصلي به اسناد جماعتي از صحابه نقل كرده اند.
ثانياً، احاديث مربوط به مهدى، برخي صحيح و بعضي حسن و ضعيف هستند. از آن جا كه برخي احاديث، به برخ ديگر ياري مي رسانند و به شواهدي نيز، تقويت مي شوند، مي شود بر آنها اعتماد كرد.
ثالثاً، مسأله امام زمان(عج) و ظهور وى، مشهور بين همه مسلمانان و اهل اسلام است و در طول عصرها و قرنها، زبان به زبان منتقل شده و همه بر آن بوده و هستند كه ناچار در آخر الزمان، فردي از اهل بيت پيامبر(ص) ظهور مي كند و دين را تاييد و عدل را ظاهر مي سازد و مسلمانان از وي پيروي مي كنند و بر بلاد اسلامي مسلط مي شود. اين شخص مهدي ناميده مي شود.
آن گاه مي نويسد: خروج دجال و فرود آمدن عيسي و وقايع پس از آن، از نشانه هاي رستاخيزند و روايات صحيح و در حدّ تواتر، بر آنها دلالت مي كنند و جايي براي انكار آنها نيست و براي تأييد ديدگاه خود، سخن شوكاني را گواه مي آورد:.
(قال: والاحاديث الوارده في المهدي التي امكن الوقوف عليها منها خمسون حديثاً فيها الصحيح والحسن والضعيف المنجبر وهي متواترة بلا شك ولاشبهة، بل يصدق وصف التواتر علي ما هودونها علي جميع الاصلاحات المحررة في الاصول وامّا الآثار عن الصحابة المصرحة بالمهدي فهي كثيرة ايضاً...)(46).
احاديثي كه درباره حضرت مهدى(عج) رسيده و امكان دسترسي به آنها وجود دارد، از جمله پنجاه حديث است كه در بين آنها، صحيح، حسن، ضعيف و منجبر وجود دارد و اينها متواترند، بدون شك و شبهه، بلكه كمتر از اينها بنا بر همه اصطلاحاتي كه در اصول بدان اشاره شده، تواتر صدق مي كند. امّا آثار صحابه كه در آنها تصريح به مهدي شده نيز، زياد است.
در اين جا اشاره اي دارد به كتاب سيد علامه بدرالملة المنير محمدبن اسماعيل اليماني و رواياتي كه وي گرد آوري كرده درباره: ظهور مهدي از آل محمد در آخر الزمان، مشخص نبودن زمان ظهور و اشاره به روايتي كه مي گويد: (پيش از ظهور مهدي دجّال خروج مي كند).
آن گاه، احاديث رسيده درباره حضرت مهدي را اين گونه دسته بندي مي كند:.
1. درباره اسم، نسب، مولد، بيعت كنندگان، هجرت كنندگان باوى، سيره و صفات وى.
2. برشمارندگان ويژگيها حضرت و نشانه هاي ظهور.
3. درباره فتنه ها و حادثه هايي كه پيش از ظهور پديد مي آيد.
4. ملاحمي كه در زمان حضور حضرت، واقع مي شوند و نشانه نزديكي رستاخيزند.
نويسنده در ذيل هر حديثي كه مي آورد، نكاتي را درباره حديث و راويان آن، يادآوري مي شود. از باب نمونه، در ذيل روايت طلحة بن عبداللّه مي نويسد:.
اخرجه الطبراني في الأوسط وفيه مثني بن الصباح وهومتروك وضعيف جداً ووثقه ابن معين في رواية وضعّفه ايضاً وليس في الحديث تصريح بذكر المهدى...)(47).
طبراني در الاوسط، روايت را آورده است. در سند روايت، مثني بن الصباح، كه كنار گذاشته شده و جداًضعيف شمرده شده، وجود دارد. در روايتى، ابن معين، او را توثيق كرده و ضعيف نيز دانسته است. در حديث، تصريح به نام مهدي نشده است.
به ديدگاههاي متصوفه و شيخيه اشاره مي كند و ابراز مي دارد:.
(آنان ديدگاه درستي نسبت به مسأله مهدي ندارند و مبناي سخنان خود را از اصول واهي گرفته اند.).
مي نويسد:.
(ما، در اعتقادات و ديدگاههاي مذهبي خويش، جز به قرآن و احاديث تمسك نمي جوييم و دين را جز از اين دو راه اثبات نمي كنيم.).
در مورد ردّ كساني كه استدلال به اين روايات را درباره مهدى، نادرست مي پندارد، بويژه ابن خلدون، افزون بر آنچه يادآور شده مي نويسد:.
(اين احاديث، كمتر از احاديثي كه در باب احكام شرعي مورد استناد قرار مي گيرند، نيست و معمول است كه فقها، به اينگونه روايات استدلال مي كنند و آنچه راجع به جرح و تعديل راويان گفته شده، در ساير سندهاي روايات نيز، وجود دارد.
بنابراين، مسأله مهدي جاي شك و شبهه ندارد و با وجود دليلهاي بسيار، انكار آن ايستادگي در برابر نصوص مستفيضه اي است كه به حد تواتر نيز مي رسد.).
سپس استناد مي كند به ديدگاه شيخ علامه محمد بن احمد السفاريني حنبلي كه مجموع احاديث را موجب علم قطعي دانسته و ايمان به خروج حضرت را واجب شمرده است.
(...ما يفيد مجموعة العلم القطعي فالايمان بخروج المهدي واجب كما هو مقرر عند اهل العلم ومدون في عقائد أهل سنة والجماعة.)(48).
مجموع احاديث، مفيد علم قطعي به وجود قيام مهدي است . از اين روى، ايمان به قيام مهدى، واجب است همان گونه كه نزد اهل دانش ثابت شده و در عقايد اهل سنت و جماعت تدوين شده است.
سخن آخر را به حوادثي كه پيش از خروج حضرت مهدى، رخ خواهد داد و نشانه ظهور و... اختصاص مي دهد.
نجم الثاقب في احوال الامام الغائب (عج).
نوشته: ميرزا حسين نوري طبرسى.
ناشر: جعفرى، مشهد.
شماره صفحه ها: 587.
محدث نورى، در يكي از قراي نور، در سال 1254 ه. ق. ديده به جهان گشود. در تهران از محضر شيخ عبدالرحيم بروجردى، مايه علمي گرفت و در سال 1278 ه. ق. براي كسب دانش بيشتر، به عراق هجرت كرد و از خرمن پرفيض شيخ عبدالحسين تهرانى، شيخ اعظم انصاري بهره جست، سپس به هنگام مهاجرت ميرزا حسن شيرازي به سامرا، باوي مهاجرت كرد. چند سال در سامراء بود و آن گاه به نجف اشرف، بازگشت و در آن جا، اقامت گزيد و در همان جا، به سال 1320 ه. ق ديده از جهان فرو بست. وي آثار بسيار دارد(49). از جمله: نجم الثاقب في احوال الامام الغائب(عج)، به زبان فارسى.
شيخ عباس قمى، درباره شخصيت علمي وي مي نويسد:.
(... اما علمه فاحسن فنه الحديث ومعرفة الرجال والاحاطة بالاقوال والاطلاع بدقايق الآيات ونكات الأخبار بحيث يتحير العقول عن كيفيته استخراجه جواهر الاخبار عن كنوزها وترجع الابصار حاسرة عن ادراك طريقته في استنباط اشاراتها ورموزها.(50).
اما آگاهي وي به فن حديث، رجال، احاطه به ديدگاههاي ديگران، شناخت دقايق آيات و نكات روايات، به گونه اي بوده كه خردها از چگونگي برداشت او از گنجينه هاي اخبار در شگفتي فرو رفته و نسبت به درك، فهم و شيوه استنباط و كشف اشارت و رموز به ديده حيرت مي نگريسته اند.
اين اثر، مزيّن است به تقريظ مرحوم ميرزاي شيرازي بزرگ.
درباره انگيزه خود از تأليف اين اثر مي نويسد:.
(در سال 1303 ه. ق. در خدمت ميزراي بزرگ بودم.
ميرزا فرمود: خوب است، كتابي مستقل درباره حضرت مهدى(عج) به زبان فارسي نگاشته شود. و شما شايستگي انجام اين مهم راداريد.
عرض كردم: مقدمات امر فراهم نيست، ولي از آن جا كه در سال گذشته، رساله اي درباره كساني كه در غيبت كبرى، به زيارت حضرت مهدى(عج) مشرف شده اند، تحت عنوان: جنة المأوي نگاشته ام، اگر مصلحت باشد، همان رساله را، با افزودن مطالبي بر آن ترجمه كنم.
پيشنهاد پذيرفته شد. لكن ميرزا فرمود: شمه اي از حالات حضرت مهدى، هر چند به اختصار بر آن افزوده شود. حسب الامر مطاع ميرزا، به انجام اين اثر اقدام شد و در نهايت يأس با استمداد از عسكريين، بحمداللّه در اندك زماني اين خدمت به انجام رسيد.).
كتاب حاضر در دوازده باب، به شرح زير تنظيم شده است:.
باب اول، چگونگي ولادت، شمه اي از احوال شخصي حكيمه خاتون.
باب دوّم و سوّم، اسامى، القاب و كنيه ها، شمايل و توجهات الهي به حضرت.
باب چهارم، اختلاف مسلمانان نسبت به امر غيبت، پس از اتفاق بر درستي صدور اخباري كه از پيامبر(ص) بر آمدن حضرت مهدي رسيده، كتابهايي كه عالمان اهل سنت، در باب حضرت مهدي موعود، تأليف كرده اند، مطالب مورد اختلاف: نسب، اسم پدر تشخيص و تعيين آن حضرت و ديدگاههاي علماي فرق اسلامي در مورد هر يك از مباحث فوق و نقد و بررسي هر يك و ارائه ديدگاه صواب.
باب پنجم و ششم: بحث و استدلال درباره اين كه حضرت مهدي موعود، فرزند امام حسن عسكرى(ع) است.
باب هفتم و هشتم: سخن درباره كساني است كه در عصر غيبت كبرى، به محضر حضرت، شرفياب شده اند، يا بر معجزات حضرت آگاهي يافته اند و جمع بينِ رواياتي كه مي فرمايد:.
(مدعي ديدار با حضرت را بايد دروغگو خواند) و داستانهايي كه بيانگر ديدار بزرگان و اولياء با حضرت هستند و...).
باب نهم، درباره اين كه براي هر حاجت، به امامي خاص بايد توسل جست و اثبات اين نكته كه يكي از مناصب خاصه امام زمان (عج) پناه دل سوختگان است.
باب دهم، در بيان گوشه اي از تكاليف و آداب مسلمانان، نسبت به آن جناب.
باب يازدهم، روزهاي ويژه آن حضرت و تكليف پيروان حضرت در آن روزها.
ناگفته نماند، مطالب سست، بي اساس و بي پايه در كتابهايي كه درباره حضرت مهدي نگاشته شده بسيار است، بايد با دقت به آنها نگريست و هر مطلبي را از آنها بي درنگ و بي مطالعه همه جانبه و بدون مراجعه به اهل فن، نپذيرفت.
از جمله نوشته هايي كه مطالب واهى، بي پايه و به دور از خرد بسيار دارند، نوشته هاي محدث نوري است كه بايد اهل نظر و محققان و نويسندگان تيز نگر، واهي بودن اينها رابه همه شيفتگان مهدي و اهل مطالعه بنمايانند.
اعيان الشيعه، جلد 4.
نوشته: محسن امين.
ناشر: دارالتعارف للمطبوعات، بيروت.
سيد محسن امين عاملى، در سال 1283 ه.ق. در قريه شقره جبل عامل، متولد شد و علوم مقدماتي را در همان جا به پايان رساند و براي تحصيل علوم عالي به عراق هجرت كرد و در نجف اشرف، رحل اقامت افكند و از محضر بزرگان آن حوزه بهره برد و به مقام عالي اجتهاد نائل آمد، سپس به دمشق رفت و در آن جا اقامت گزيد و مرجع شيعيان شد.
وى، آثار بسيار دارد، از جمله آنها، اثر ارزشمند اعيان الشيعه است‏(51).
مؤلف بزرگوار، در اين اثر با عظمت كه در حقيقت، دائرة المعارف پيشوايان دين، رجال علم و ادب و فرهنگ است، در مورد حضرت مهدى(عج) سنگ تمام گذاشته و بيش از 150 صفحه از كتاب را به آن حضرت اختصاص داده است.
شيوه بيان مطالب، بيشتر بر مبناي نقل اخبار و اقوال بزرگان و دانشمندان است. در هر موضوع، پيش از ورود در اصل بحث، مقدمه اي مي نگارد، سپس به مطالب اصلي مي پردازد. درباره حضرت مهدى(عج) موضوعات زير را به بحث گذارده:.
زمان ولادت، ويژگيهاي شخصى، پوشش، غيبت و سفراء، امامت حضرت، وجود حضرت در شهرها، ولي غايب از ديدگان، اخباري كه از طريق اهل سنت درباره ظهور حضرت رسيده، برخي مطالبي كه شيعيان در اثبات امامت، غيبت و... از قرآن احاديث پيامبر(ص) فاطمه(ع) و ساير ائمه(ع) بدانها تمسك مي جويند، غيبتهاي انبياء: صالح، ابراهيم، يوسف، موسى، اوصياء و حجج پس از موسي تا زمان مسيح، معجزات حضرت و نشانه هاي اثبات آن طرح يازده شبهه در مورد مهدى(عج) و پاسخ آن با دليلها و برهانهاي عقلي و نقلى، يادآوري نام دانشمندان و علماي اهل سنت كه در وجود حضرت مهدى، با شيعه هم عقيده اند، بحث درباره نشانه هاي ظهور با استفاده از منابع گوناگون و شمارش 69 نشانه، سال، روز و مكان ظهور حضرت، آنچه پس از ظهور توسط حضرت مهدي انجام مي پذيرد، محل اقامت مدت حكومت سيره و سيماي وي به هنگام قيام و طريقه اجراء احكام، نشانه هايي كه در آن عصر، خداوند ظاهر مي سازد، شمار ياران مهدى، نام شهرها و چگونگي گرد آمدن آنان و...
المهدي.
نوشته: سيد صدر الدين صدر.
ناشر: دارالزهراء، بيروت.
شمار ه صفحه ها: 255.
سيد صدر الدين صدر، از زعماي شيعه است. وى، در سال 1299 ه. ق. در كاظمين، ديده به جهان گشود و در مهد تربيت پدر باليد و تحصيلات ابتدايي و سطوح را در سامراء و كربلا، نزد اساتيد بزرگى، چون: شيخ حسن كربلايى، آقا ضياء الدين عراقي و... فرا گرفت. در سال 1329 ه. ق. به سفارش پدر، به نجف اشرف هجرت كرد و در آن جا، مدتها از محضر درس آخوند خراساني و ميرزاي نائيني بهره برد.
در سال 1349 ه. ق. به مشهد مشرف شد و در آن جا اقامت گزيد و به تدريس و رسيدگي به امور مردم و... پرداخت.
پس از مدتى، به درخواست، مؤسس حوزه علميه قم، شيخ عبدالكريم حائرى، به قم مشرف شد و در حوزه علميه قم، جايگاه رفيعي يافت.
ايشان آثار فراواني دارد(52). از جمله آنها كتاب ارزشمند المهدي است.
مؤلف، به منابع اصلي حديث و تاريخ كه معروف به وثاقت و مورد اطمينان و اعتمادند، تكيه دارد و بحث دقيق و عميقي را پي مي گيرد و به بسياري از شبهات پاسخ مي گويد.
كتاب، در يك مقدمه و هشت فصل و خاتمه، تنظيم شده است.
وي درباره انگيزه تأليف كتاب مي نگارد:.
(در مجلس دوستانه اى، از مهدي منتظر(عج) و آنچه شيعه اماميه اثناعشريه، در اين باب، بدان معتقدند، سخن به ميان آمد.
برخي از حاضران در مجلس، اظهار داشتند، برادران اهل سنت، در اين موضوع، چه عقيده اي دارند. آيا از طريق آنان، احاديثي كه موافق احاديث شيعه باشد، وارد شده و دانشمندان آنان، نوشته اي دارند، يا خير.
در پاسخ گفتم: از طريق اهل سنت، احاديث مستفيضه، بلكه متواتره وارد شده و علماي آنان در اين باب تأليفات زيادي دارند. البته بعضي مناقشات و استبعاداتي نيز دارند كه از گذشتگان خود گرفته اند و ميان آنان، رواج يافته و به تأليفات آنان، با اختلاف در تعبير، سرايت كرده است.
بعضي از حاضران در مجلس گفتند: براي شما امكان دارد در اين موضوع كتابي بنويسيد گفتم: پرداختن به اين مسأله، سبب جريحه دار شدن عواطف مي شود و اين را نمي پسندم، بويژه مثل اين زمان كه ما، نياز شديد به وحدت كلمه داريم. گفتند: بحث علمى، با حفظ آداب مناظره و خارج نشدن از آداب و اخلاق اسلامى، اشكال ندارد.
از اين روي پذيرفتم در اين باب، كتابي بنگارم.
آن گاه پس از مطالعه كتابهايي كه در دسترس بود، احاديث مربوط به موضوع را ذيل عنوان مناسب، گردآوري كردم. اگر حديثى، بر چند عنوان دلالت داشت، آن را زير هر يك از عناوين، آوردم.
در نقل روايات، بر كتابهايي كه در چاپخانه هاي اهل سنت به طبع رسيده بود، يا آثار مخطوطي كه اعتبار آنها مسلّم بود، اكتفا كرديم و جز اندكي از كتابهاي چاپ شده در ايران، نقل نكردم. عنايت داشتم، مطالبي را گرد آورم كه از كتابهاي اهل سنت و مورد اعتماد آنان باشد. از علماي شيعه و منابع شيعي كه احاديث نبوي را از طريق اهل سنت نقل كرده اند، حديث نقل نكردم، مگر مقداري از كتاب: الدر الموسويه في شرح العقايد الجعفريه، تأليف حسن صدر كاظمى، به خاطر اداي بعض حقوق و تأييد مطالب.).
در پايان مقدمه مي نويسد:.
(خدا را شاهد مي گيرم، من، به ديده انصاف به احاديث و سخنان سلف صالح نگريستم و بر آن رويه مشي كردم كه اعتقاد خود را با دليل منطبق سازم، نه اين كه دليل را بر اعتقاد منطبق سازم.).
تحت عنوان نظرة اجماليه، به كتابهايي كه بزرگان اهل سنت، درباره مهدى(عج) نگاشته اند، اشاره مي كند و مستفيض و متواتر بودن روايات پيامبر(ص) درباره حضرت مهدي از ديدگاه اهل سنت مي نماياند:.
(... قال ابن حجر في (الصواعق) قال ابوالحسين الابري قد تواترت الاخبار واستفاضت بكثرة رواتها عن المصطفى(ع) بخروج المهدي وانه من اهل البيت.(53).
ابن حجر، در الصواعق، از ابوالحسين الابري نقل مي كند: روايات متواتر و مستفيض در بسياري راويان از پيامبر(ص) بر ظهور مهدى(عج) و اين كه از اهل بيت است، رسيده.
(... قال الشبلنجي في (نوالابصار) تواتر الاخبار عن النبى(ص) ان المهدي من اهل بيت وانه يملاء الارض عدلاً.)(54).
شبلنجي در نور الابصار، گفته است: اخبار نقل شده از پيامبر(ص)، مبني بر اين كه مهدى، از اهل بيت و زمين را پر از عدل مي كند، متواتر است.
آن گاه، سخنان ديگري كه بر تواتر و استفاضه اخبار مهدى(عج) دلالت دارد، مي آورد و مي نويسد: اگر از سخنان صريح اين گواهان چشم بپوشيم و به احاديث از حيث سند و دلالت نظر افكنيم، روايات، سه دسته اند:.
1. روايات صحيح از نظر سند و بي اشكال از نظر دلالت. ائمه حديث و بزرگان حفّاظ بر صحت و حسن بودن آنها تصريح كرده اند. در وجوب عمل و اخذ اين دسته از روايات، ترديدي نيست.
2. رواياتي كه از نظر سند، صحيح نيستند، ولي دلالت آنها روشن است و قواعد مقرر در علم رجال، اين دسته از روايات را، از آن جهت كه به واسطه دسته اول جبران مي شوند و اجماع بر مضمون آنهاست، معتبر مي شمارند.
3 . روايات صحيح و ضعيفي هستند كه مخالف عموم احاديث متواتر و مستفيضه اند كه اگر تأويل آنها، ممكن نباشد، طرح و اعراض از آنها لازم است. مثل رواياتي كه دلالت مي كنند كه اسم مهدى، احمد است و اسم پدرش، عبداللّه. يا اين كه از اولاد ابي محمد الحسن زكي است. مطالب هشت فصل كتاب، بدين شرح است:.
فصل اوّل، درباره بشارتهايي كه بر ظهور مهدى(عج) در كتاب خدا، سنت پيامبر(ص)، سخنان على(ع) و بزرگان و اعلام، در قالب نظم، يا نثر وارد شده است.
فصل دوّم، مهدي منتظر عرب و از امت پيامبر(ص) است و بيت شريف و خانواده وى، مشخص بوده و شواهد بسياري بر اين ، دلالت دارند.
فصل سوّم: ويژگيهاي ظاهري و باطنى، ملكات فاضله، دانش، قضاوت، بيعت، حكومت، اصلاحات و...
فصل چهارم، مقام و منزلت حضرت نزد خداوند و...
فصل پنجم، ولادت، تعيين اسم، لقب، كنيه، نام پدر، مادر، طول عمر شريف و...
فصل ششم، چگونگي غيبت، محل غيبت، علت غيبت، چگونگي بهره مندي مردم از حضرت در زمان غيبت و...
فصل هفتم، نشانه هاي آسماني و زميني ظهور، جوّ عمومي جهان، خروج سفياني و...
فصل هشتم، فضيلت انتظار فرج، نهي از تعيين زمان ظهور، محل ظهور، بيعت، شمار ياران و...
كتاب الغيبة.
نوشته: محمد ابراهيم نعمانى.
از بزرگان قرن چهارم، اين اثر شامل 26 فصل؛ درباره امامت و حمايت ائمه(ع)، علائم ظهور، مدعيان امامت، زمين بدون حجت نيست، صبر و انتظار فرج و....
در پايان كتاب، فهرستي ارائه شده از كتابهايي كه نويسنده محترم، از آنها نقل روايت كرده است.

پی نوشتها:
28. (روضات الجنات)، خوانسارى. ج‏357/5؛ (امل الآمل)، حر عاملى، تحقيق سيد احمد حسينى، ج‏216/2، دارالكتاب الاسلامى؛ (معجم المؤلفين)، عمر رضاكحاله، ج‏66/8، داراحياء التراث العربى؛ (اعيان الشيعه)، ج‏399/8.
29. (مفاخر اسلام)، علي دوانى، ج‏410/3؛ (تاريخ بيهق)، 243 - 242، ابن فندق.
30. (روضات الجنات)، ج‏357/5.
31. (الجامع لاحكام القرآن) قرطبى، ج‏1، مقدمه، داراحياء التراث العربى، بيروت.
32. (الاعلام)، زركلى، ج‏322/5، دارالعلم للملايين؛ (معجم المؤلفين) ج‏239/8.
33. (الحوادث الجامعه)/341؛ مجله (مشكواة)، شماره 273/47.
34. (امل الآمل)، ج‏195/2.
35. (تذكرة الحفّاظ)، ذهبى، ج‏1505/4. داراحياء التراث العربى.
36. (امل الآمل) حرّ عاملى، ج‏249/2.
(قصص العلماء)، ميرزا محمد تنكابني /333. علميه اسلاميه، تهران.
37. (ريحانة الادب)، ميرزا محمد علي مُدرّس ج‏233/1.
(المحجة فيما نزل في القائم الحجة، سيد هاشم بحرانى، تحقيق و تعليق، محمد منير ميلانى، مقدمه.
38. (ريحانة الادب)، ميرزا محمد علي مُدرّس ج‏233/1.
39. (ريحانة الادب)، ميرزا محمد علي مُدرّس ج‏233/1.
(المحجة فيما نزل في القائم الحجة، سيد هاشم بحرانى، تحقيق و تعليق، محمد منير ميلانى، مقدمه.
40. (ينابيع المودة)، سليمان بن ابراهيم القندوزى، مقدمه، بصيرتى، قم.
(الاعلام) زركلى، ج‏186/3.
41. (همان مدرك)؛ ينابيع الموده)، مقدمه.
42. (معجم المؤلفين)، عمر رضا كحّاله، ج‏288/4.
(نورالابصار)، شبلنجى، مقدمه، دارالكتاب العلميه، بيروت.
43. (نورالابصار)/169.
44. (همان مدرك)/170.
45. (الاعلام)، زركلى، ج‏167/6؛ (معجم المؤلفين)، ج‏90/10.
46. (موسوعة الامام المهدى)، /391، كتابخانه اميرالمؤمنين(ع) اصفهان.
47. (همان مدرك)/404.
48. (همان مدرك)/424.
49. (فوائد الرضويه)، شيخ عباس قمى/149، 150، 152.
50. (همان مدرك)/149.
51. (ريحانة الادب)، ج‏183/1، (آثار الحجة)، محمد شريف رازى/79، دارالكتاب، قم.
52. (الذريعة)، آقا بزرگ تهرانى، ج‏232/3؛ (ريحانة الادب)، ج‏427/3؛ (آثار الحجة)/201.
53. (المهدى)، سيد صدرالدين صدر/17، دارالزهراء، بيروت.
54. (المهدى)، سيد صدرالدين صدر/17، دارالزهراء، بيروت.


منبع:سایت بلاغ الف